رفیق
با یاد رفیق است که دنیا زیباست با عشق رفیق است که دنیا بر پاست فردا که ز دنیا رخت بندم این رفیق است که گوید قبر رفیقم اینجاست
با یاد رفیق است که دنیا زیباست با عشق رفیق است که دنیا بر پاست فردا که ز دنیا رخت بندم این رفیق است که گوید قبر رفیقم اینجاست
هزار خیابان فاصله دارم با خود
چرا زنده باشم
وقتی در تاریکی قدم می زنم
وقتی که او مرا
و گلدان ها کنار پنجره را
از یاد برده است .
زخم ها یم را نمی بندد
چشم هایش را می بندد
از همان ابتدا دروغ گفتند!
مگر نگفتند که “من” و “تو” ، “ما” می شویم؟!
پس چرا حالا “من” این قدر تنهاست!
از کی “تو” اینقدر سنگ دل شد؟!…
اصلا این “او” را که بازی داد؟!…
که آمد و “تو” را با خود برد و شدید “ما”!
می بینی
قصه ی عشقمان!
زندگی درک همین امروز است
زندگی فهم نفهمیدن هاست....
تو نه در دیروزی ، نه در فردایی ، ظرف امروز پر از بودن توست !
زندگی خاطره آمدن و رفتن ماست !
شاید این خنده که ، امروز دریغش کردی !
آخرین فرصت همراهی ماست....!
سلام بچه ها دلم بد جوری گرفته
امروز دزد به اتاقم زد و دار و ندارمو برد اتاقمم که چند شب پیش به کلی تر تمیز کردمو به اشغال دونی تبدیل کرد مامانم که از دزده طرفداری میکرد
داداشمم که اصلا بگذریم
فقط این وسط بابای عزیزم در اغوشم گرفت و دلداریم داد
فقط بابام بود که منو درک کرد
حالام حرفم اینه که باباجونم خیییییییییییییییییییلی دوست دارم
واقعا در سختی خودتو به من نشون دادی با تمام وجود ستایشت میکنم
خیییییییییییییییییییییییییییلی دوست دارم
تا اخر عمرم خاک پاتم.
در سکوت دادگاه سرنوشت
عشق بر ما حکم سنگینی نوشت
گفته شد دلداده ها از هم جدا
وای بر این حکم و این قانون زشت